جدول جو
جدول جو

معنی چم حصار - جستجوی لغت در جدول جو

چم حصار(چَ حِ)
دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 54 هزارگزی شمال باختر نورآباد و 13 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ مظفروند می باشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ)
نام شهری در 80 هزارگزی ازمیر، دارای دوازده هزار مردم. و این همان ثیاتیرای قدیم باشد
لغت نامه دهخدا
(حِ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’در قدیم گودال بزرگی بوده است در محلۀ سنگلج تهران به این اسم که همه ساله ایام عاشورا اهالی تهران در آنجا ازدحام کرده شبیه حادثۀ کربلا را در می آورده اند و در غیر آن ایام از نقاط کثیف تهران بوده و جناب آقای مستوفی الممالک (میرزا یوسف) اطراف آن گودال را ستونهای آجری نصب کرده محوطۀ وسط را تبدیل بباغ عمومی کرد که در نتیجه از نقاط باصفای تهران شد و هوای سنگلج را سالم و لطیف ساخت’. (مرآت البلدان ج 4 ص 73- 74)
نام محله ای در شهر تهران. نام یکی از محلات تهران. مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’نام کوچه ای است در محله سنگلج تهران’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 74). و رجوع به عنوان بعد شود
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ حِ)
از قلعه های قدیم اسفراین و جای هفت زوج گاو ملک دارد. آبش از رود خانه آوردغان میباشد و یک رشته قنات هم دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 303). دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 9 هزارگزی جنوب باختری اسفراین و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به راه اسفراین واقع است، 655 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، پنبه، بنشن و زیره است. شغل اهالی زراعت، و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دعائی که بر پیراهن غازیان نوشتندی
لغت نامه دهخدا
(چَ کِ)
دهی از دهستان گندزلو بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 7 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4 هزارگزی باختر راه شوسۀ مسجدسلیمان به اهواز واقع است. دشت و گرمسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گرگر. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و راهش درتابستان اتومبیل رو است. ساکنان آبادی از طایفۀ گندزلو میباشند و در این محل بنایی است قدیمی به نام امامزاده مرتضی علی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَحَ دَ)
دهی از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 35 هزارگزی باختری ماسور، کنار باختری راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک واقع است. جلگه ومعتدل است و 200 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه خرم آباد. محصولش غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ ویس کرم می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ اَ)
دهی است از بخش ارکو از شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی جنوب باختری قلعه دره و 6 هزارگزی شمال راه مالرو مهران واقع است. کوهستانی و معتدل است و 158 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ارکواز. محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و در زمستان برای تعلیف احشام بگرمسیر می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ حِ)
دائره ای که عزائم خوانان وقت عزائم خواندن برای حفظ بر گرد خود یا دیگری برکشند. خط مندل. (آنندراج) :
چو سادگیست که خال لب تو آخر کار
بگرد خویش چو هندو خط حصار کشید.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حُ)
ناقه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حَ)
عقاب. (ناظم الاطباء) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند. در 3 هزارگزی مشرق گرمسار و 5 هزارگزی جنوب راه سمنان به تهران در جلگۀ معتدل هوایی واقع و دارای 370 تن سکنه است. آبش از حبله رود، محصولش غلات و پنبه و انار و انجیر، شغل مردمش زراعت است. دو تپه دارد مشهور به خرابه شهر که در قدیم آباد بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از بخش چوار شهرستان ایلام که در 16 هزارگزی باختر چوار و 16 هزارگزی باخترراه شوسۀ ایلام به شاه آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 40 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه مورت. محصولش غلات و برنج. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیبافی و راهش مالرو است. ساکنان این آبادی چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نه حصار
تصویر نه حصار
نه آسمان نه فلک. یا نه حصار مینا. نه آسمان آبی
فرهنگ لغت هوشیار
حیله گر، نیرنگ باز، رشن مند
فرهنگ گویش مازندرانی